افسوس

 

۶ فروردین عروسیش است

قرار بود این اتفاق واسه ما دو تا بیافته اما....

چرا یه هو همه چی خراب میشه...

منم باید برم عروسیش...

خدایا...دیگه خسته م..

دلم براش تنگ شده....

کاش حرفشو قبول کرده بودم...

افسوس...

نظرات 2 + ارسال نظر
حدیث یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:06 ق.ظ http://vaksan.blogsky.com/

سلام عزیزم
الهی بمیرم
دلم واقعا سوخت
هیچ وقت برای چیزایی که از دست دادی زود غصه نخور
می خوام لینکت کنم خیلی وبلاگت جالبه گلم
امیدوارم سرنوشت بهتری داشته باشی
بای.

[ بدون نام ] یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:56 ق.ظ

می فهممت ولی آخه عسلی همه می آن که زندگی همو بهتر کنند ، اگه نمی تونند بذار برن ، چه برسه به غصه !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد