به من میگه دوستت دارم
به من میگه عاشقت شدم
مثل تو... تو دنیا وجود نداره
به هر قیمتی شده تو مال خودم میشی
چشماش و نمیبینم...
نمیفهمم...
چه جملات آشنایی...
ای کاش...
به من میگه بشین تا برات تصمیم بگیرن
نمیدونه که...........
هیچ کس نمیدونه...حتی تو...
***
بادبادک دلم را به دستت دادم
...........
میخوام با بادبادک هایی که به دستم دادی...
برم یه جای دور....
تا کسی پیدام نکنه...
هیچکس...
تو این چند روز دلم خیلی تنگته...
وفتی فک میکنم باید باهات خدافظی کنم...دلم آتیش میگیره...
فقط ۱ ماه دیگه مونده...
کاش فقط یک بار دیگه همون باری که باهم میریم و من ازت خدافظی کنم...
باهم بریم سینما...
یادته؟؟
اشک هام
روی کیبورد میریزه....
کاش میشد همیشه کنارم بمونی حتی با این تغییرات...
اما غیر ممکن وجود داره....
به دوستت بگو همیشه آخر ماجراها خوب نمیشه......باهاش مخالفم...
و حرف تو آخرش به کرسی نشست...
بالاخره هر چیزی یه پایانی داره...
از این جمله ات متنفرم...
فقط بدون که دلم میخواست ...
همیشه کنارم بمونی...این هم یکی از همون آرزوهای محالی بود...که شعرشو بهت دادم...
و باز هم نشد...
به امید دیدار...دیداری برای آخرین بار...
در دلم غوغایی است
تو تنها میدانی این غوغا چیست...........
........................
خدایا میشه منو ببری پیش خودت؟؟
کاش میشد ....
اومدم خونه...
وای چقدر دلم تنگ شده بود...چندین دقیقه تو بغل مادر ....آه خدای من...
دلم برای همه تنگ شده بود...
از پله ها اومدم بالا...رفتم توی اتاقم...
یاد اونروزا افتادم..یاد عیدنوروز...یاد نوشته هام...
بی اختیار اشکهایم از گونه هام جاری شد...
یاد تو....
که هر لحظه از خاطرم دور نمیشه...
دلم برات تنگ شده...
اگه پیشت بودم ....اشکام..تو...
فکر میکردم همه چی آرومه....اما
منو غافلگیر کردن...بدون اینکه حتی ازم بپرسن...
دیدی گفتم...
تو چقدر قشنگ به همه چیز نگاه میکنی...
تقریبا همه چیز در حال ....
باید چیکار کنم؟تو بگو...
همه منو خیلی دوست دارن اما کاش....
کاش مادر از من بپرسه..
کاش نظرم حتی یه کمی مهم باشه...
میدونی اینا همه تقصیر کیه؟؟
ازت نمیگزرم...
کاش دستامو بگیری و منو با خودت ببری............
آخه چرا نمیشه؟؟؟؟؟؟؟
همش ای کاش ای کاش همش ای کاش...
دوست دارم میفهمی؟؟؟؟؟؟؟؟؟