برای تو...

 
 
 
 
لیلی زیر درخت انار نشست
درخت انار عاشق شد , گل داد , سرخ ِ سرخ
گلها انار شد , داغ ِ داغ . هر اناری هزار تا دانه داشت
انار کوچک بود .دانه ها ترکیدند . انار ترک برداشت
خون انار روی دست لیلی چکید
لیلی انار ترک خورده را از درخت چید . مجنون به لیلی اش رسید
خدا گفت : راز رسیدن فقط همین بود
کافی است انار دلت ترک بخورد
نظرات 2 + ارسال نظر
محمد سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:50 ب.ظ http://ir-blog.blogsky.com

سلام
روز ملی فناوری هسته ای تبریک و تهنیت باد
یا علی

حدیث پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:16 ق.ظ http://vaksan.blogsky.com/

سلااااااااااااااااااااام چطوری همسایه .
اومدم عید دیدنی و وب دیدنی ببخشید یه 10 یا 15 روزی دیر شد اخه سرم شلوغ بود داشتم نوه مو شوهر می دادم زنمم مرد دیگه وقت نکردم زود تر خدمت برسم یه زن خوبم برام پیدا کن .
خوب حالا من چی بهت بگم اخه؟
یعنی خدارو خوش میاد منه بد بخت بیچاره رو اینطوری بذاری تو کف . یعنی این درسته که اپ کنی و به من خبر ندی؟
نه خداییش درسته؟
خیلی وبلاگت قشنگ و جالب و دوست داشتنی شده .
دیگه شیطون نشو هر وقت اپیدی به من بگو بیام ببینم.
فعلا بای.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد